دانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-مدلسازی تهدیدات امنیت اجتماعی انقلاب اسلامی ایران با رویکرد ساختاری-تفسیری(ISM)132444910.22084/rjir.2020.21589.3060FAحسنشهبازدانشجوی دکتری دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)اصغرافتخاریاستاد، رئیس دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)، تهرانحسینبختیاریاستادیار دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(ع)، تهرانJournal Article20200507<strong>هدف:</strong> هدف اصلی از نگارش پژوهش حاضر، رسیدن به فهم دقیق از وضعیت امنیت اجتماعی در کشور و نیز تهدیدات موجود در آن است. همچنین برای این تحقیق، اهداف فرعی نیز در نظر گرفته شدهاند که عبارتاند از اینکه تهدیدات موجود در حوزه امنیت اجتماعی شناسایی و احصا شوند و سپس اولویت، اهمیت و میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این تهدیدات نسبت به یکدیگر مشخص گردند.
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> جهت رسیدن به اهداف فوق رویکرد پژوهش حاضر، آمیخته اکتشافی است که شامل دو قسمت کیفی و کمی- کیفی میباشد. در بخش کیفی، پس از بررسی ادبیات در زمینه تهدیدات امنیت اجتماعی، روابط میان تهدیدات با استفاده از روش پژوهش مدلسازی ساختاری- تفسیری (ISM)، تحلیل خواهد شد.
<strong>یافتهها:</strong> نتایج حاصل از تحقیق حاضر موجب دستهبندی و طراحی مدل مفهومی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری تهدیدات امنیت اجتماعی میشود..
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>در پایان به این نتیجه رسیدهایم که سه تهدید: ضعف ساختاری نهادهای اجرایی و قضایی؛ کاهش سطح احساس رفاه و رضایتمندی از زندگی و کاهش نقش خانواده در تربیت فرزندان، جایگاه تأثیرگذارترین تهدیدات را به خود اختصاص دادهاند که باید در أسرع وقت مورد توجه مدیران قرار گیرد. همچنین تهدیداتی همچون: کاهش سطح اعتماد مردم به نیروهای تأمینکننده امنیت و نظم؛ کاهش امنیت شغلی و افزایش گسستهای نسلی، جزو تأثیرپذیرترین تهدیدات شناسایی شدهاند.
https://rjir.basu.ac.ir/article_4449_0164eb499fae0a2cecb8776bdfad5d79.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-ساختار اقتدارگرا و گسست در پارادایم ملت سازی (ایران عصر محمدرضاشاه: 1357-1320)3353445010.22084/rjir.2021.23126.3219FAکامرانلطفیدانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسیمسعوداخوان کاظمیدانشیار علوم سیاسی دانشگاه رازی0000-0003-4129-9689سید شمس الدینصادقیدانشیار علوم سیاسی دانشگاه رازیJournal Article20201127<strong>هدف:</strong> محمدرضاشاه به تبعیت از حکومت پدرش، تلاش نمود تا از طریق لایه های سیاسی و با تمسک به عظمت و شکوه گذشته ایران، فرآیند ناتمام ملت سازی را دنبال کند؛ اما او در حقیقت ملی گرایی را به ایدئولوژی رسمی دولتی برای جلب نظر مردم و بازنمایی ایده شاهی ایران باستان بدل نمود و بدین ترتیب نتوانست این فرایند را به سرانجام برساند. با این توصیف، هدف این پژوهش طرح پرسش اساسی تحت این عنوان است که چرا سیاست های ملت سازی، در ایران عصر محمد رضاشاه ناقص و ناتمام ماند؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که: شکلگیری ساختار اقتدارگرا و آمرانه سیاسی، سبب گسست در پارادایم ملت سازی شده و روند نُضج آن را به انحراف کشانید.
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> روش این تحقیق، توصیفی است و با بهره گیری از ابزار گردآوری داده ها مبتنی بر داده های کتابخانه ای و اسنادی، انجام شده است؛ رویکرد نظری جهت تبیین مسأله تحقیق نیز، نظریه ملتسازی کارل دویچ می باشد.
<strong>یافتهها:</strong> یافته های پژوهش نشان میدهند که حکومت پهلوی دوم در زمینه ملت سازی بی توجهی به جوانب سیاسی و اجتماعی رویکردهای ملت سازی، اموری نظیر تقویت زبان بیگانه به جای زبان رسمی کشور، انسداد در کانال های ارتباطی در سطوح مختلف جامعه، مخالفت با ایجاد عرصه عمومی و تقویت جامعه مدنی، مخالفت با تکثرگرایی قومیتی، که مستظهر به یک نظام اقتدارگرا بود، را بهعنوان رویه اصلی خود قرار داده بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>تأمل در شاخص های ملت سازی در برهه زمانی حکومت پهلوی دوم، بیانگر آن است که این امر با بن بست و چالش های فراوانی مواجهه شده و شاه در انجام رسالت تاریخی خود ناکام شده است.https://rjir.basu.ac.ir/article_4450_27a2fc770ea35299c1493ef6849e2c0d.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-تبیین نظریه «نظام انقلابی» مبتنی بر فطرت در اندیشه امامخمینی(ره)5576445110.22084/rjir.2021.23888.3298FAمحمدرستمیمربی گروه فلسفه و کلام دانشکده شهید محلاتی(ره) و دانش آموخته دکترای رشته فلسفه دین دانشگاه پیامنور، قمJournal Article20210311<strong>هدف:</strong> این مقاله در نظر دارد تا نظریه «نظام انقلابی» که با پدیده «انقلاب اسلامی ایران» عجین شده بود و در سیر تکاملیاش از سوی مقام معظم رهبری مطرح گردید را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ این سوال است که آیا نظریه نظام انقلابی بر اساس اندیشه امام خمینی(ره) که بنیانگذار این پدیده است، مبتنی بر یک امر برساخته بشری بوده یا منبعث از فطرت است؟ در صورت درستی هر یک، نظام انقلابی از چه آموزه هایی برخوردار است؟
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> نگارنده در آثار امام خمینی(ره) با بهره گیری از روش تحلیل مضمون پیش رفته و معنای «نظام انقلابی» در زمینه معنایی اندیشه ایشان را یافته و در سه قالب هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی به نظم درآورده است.
<strong>یافتهها:</strong> نظریه «نظام انقلابی» از آموزههای اصیل و حیانی و فطری بشر برای سعادت تمامی انسانها برگرفته شده و در مکتب اسلام تبلور یافته و رابطه انسان، جهان و خدا را به طور وثیقی به هم پیوند زده و نظریه ای بیبدیل و منسجم در مقابل دیگر نظریه نظام های برساخته است. نظریه «نظام انقلابی» منبعث از «فطرت اجتماعی الهی» و بر «جهان بینی الهی» استوار یافته و آموزه های بنیادینش مانند عدل توحیدی، حفظ وحدت کلمه و استکبار ستیزی و استسلام برای جوامع و انسانها ضرورت بخش هستند.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>«نظام انقلابی» یک امـر تشکیکی و حرکتی جوهـری در «نظام خلقت» است که با نظامهای دوقطبی و چندقطبی سازگار نیست. این نظریه؛ نظریهای پیشینی، هنجاری و تجویزی است و معطوف به یک زمان و مکان خاص نمی گردد و میتواند ملاکی برای تشخیص واقعگرایی بودن نظریات انقلاب قرار بگیرد و نظریهای واقعگراست و به انقلاب با عنوان ابزار نگریسته نمی شود.https://rjir.basu.ac.ir/article_4451_d2ca1e79d342fb9e461083103297a963.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-تأثیر شکاف گفتمان حاکمیتی برکارآمدی جمهوری اسلامی ایران7797445210.22084/rjir.2021.24040.3308FAاشرفکارگرقمی هادانشجوی دکترای مسائل ایران، دانشکده حقوق، الهیات و علومسیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمد رحیمعیوضیاستاد گروه علومسیاسی و مطالعات انقلاب اسلامی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانمجیدتوسلی رکن آبادیدانشیار گروه علومسیاسی، دانشکده حقوق الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانnullعلی اشرفنظریدانشیار گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20210414<strong>هدف:</strong> بررسی تأثیر شکافهای گفتمانی موجود در جمهوری اسلامی بر مسئلهی کارآمدی است. در این راستا باید توجه داشت که کارآمدی شاخص ارزیابی و مقبولیت مردمی حاکمیتها است. این شاخص نشان میدهد که یک نظام سیاسی چگونه توانسته است به اهداف خود در عمل دست یابد و یا تا چه حد با آن فاصله دارد. جمهوری اسلامی، نظامی است که از ابتدای حضور خود، بر مبنای گفتماناسلامی - ایرانی اهداف مشخصی را تعریف و سعی نمود که به آنها دست یابد.
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> گفتمان لاکلا و موفه
<strong>یافتهها:</strong> این نظام پس از گذراندن دورهی تثبیت و پویایی خصوصاً در دوران جنگ تحمیلی، با وارد شدن به دورهی جدید حیات خود پس از جنگ با تحولاتی چند روبهرو شد. مسئلهی تغییر رهبری، اصلاح قانون اساسی، تمرکز بیشتر قدرت در قوهی مجریه، بازسازی کشور، تغییر در نظام بینالملل، موجب ایجاد شکافهایی در میان نخبگان درون حکومت شد و هر چه پیشتر آمد، این شکافها موجب «تعارضات گفتمانی» گردید. خرده گفتمانهای چهارگانهای که از 1368 به این سو شکل گرفت موجب شد که بخش مهمی از نیروی سیاسی کشور به جای پرداختن به امور اساسی اداره کشور، به رفع یا دامن زدن به این تعارضات سیاسی بپردازند.
<strong>نتیجهگیری: </strong>شکاف گفتمانی در جمهوری اسلامی، موجب بیثباتی و ناکارآمدی نظام سیاسی شده و انسجام قدرت را در ایران به خطر انداخته است، که همین، خود بر تداوم ناکارآمدی و بیثباتی، تأثیر مستقیم گذاشته است.https://rjir.basu.ac.ir/article_4452_808ac9f02bd66141dd01b273c6e99438.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-فرهنگ و شکلگیری تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیتاللهالعظمی خامنهای با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون99129445310.22084/rjir.2021.24862.3371FAبتولیوسفیاستادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، جمهوری اسلامی ایرانسعیدقربانی تازه کندیدکترای مطالعات سیاسی انقلاب اسلامیJournal Article20210904<strong>هدف:</strong> برای شکلگیری تمدن نوین اسلامی بر اساس اندیشهی آیتالله خامنهای لازم است ابعاد مادی و معنوی مورد توجه قرار گیرد. در تمدن نوین اسلامی فرهنگ پایه و اساس است و ابعاد دیگر حیات بشری با فرهنگ صحیح قابلیت پیادهسازی دارد. در بیانی دیگر زمانی سیاست و اقتصاد و مسائل اجتماعی در تمدن نوین اسلامی ایفای نقش خواهند کرد که فرهنگ ناب اسلامی بهعنوان پایهی تمدن نوین اسلامی قرار گیرد. در پژوهش حاضر نگارندگان مترصد این هستند، با عنایت بر بیانات آیتالله خامنهای و استفاده از مطالعات کتابخانهای، مؤلفهها و الزامات و ارکان فرهنگی تأثیرگذار بر شکلگیری تمدن نوین اسلامی را مورد توجه و بررسی قرار دهند. پرسش اصلی تحقیق این است که مؤلفهها و الزامات فرهنگی شکلگیری تمدن نوین اسلامی چیست؟
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> در این مقاله از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.
<strong>یافتهها:</strong> نتایج این پژوهش نشانگر آن است که مؤلفههایی چون دین، اخلاق، عقلانیت، علم نافع و ارکان و الزامات پیرامون آنها ضرورت دارد که مورد توجه قرار گیرد.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>در شکلگیری تمدن نوین اسلامی بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی نقش فرهنگ بنیادی است و تا زمانیکه فرهنگ در جامعه به وضعیت مطلوب نرسد، ابعاد دیگر تمدن نوین اسلامی به مرحلهی تئوریک و عملیاتی نخواهد رسید.https://rjir.basu.ac.ir/article_4453_81c233b3778f92e2a72a792b9733db87.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-تحلیل خطبههای آخرین نماز جمعه شهید سید اسدالله مدنی با تأکید بر الگوی کنش گفتار جان سرل131149445410.22084/rjir.2021.24886.3382FAمصطفیرستمیاستادیار دانشگاه بوعلی سینا همدانعلیزارعیدانشآموخته دکتری تاریخ، پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، تهران، ایران؛ مدرس گروه معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی0000-0003-3546-5361Journal Article20210907-<strong>هدف:</strong> پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن واکاوی و تحلیل کنشهای گفتاری در دو خطبه آخر نماز جمعه شهید محراب سید اسدالله مدنی به این پرسشها پاسخ دهد که بر مبنای الگوی کنش گفتار جان سرل، گونههای مختلف کنشهای گفتاری در خطبههای نماز جمعه شهید مدنی کدام است؟ و از تحلیل فراوانی و بسامد این کنشها چه نتایجی حاصل میشود؟
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> این پژوهش با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش کمی و کیفی بررسی و تحلیل شده است.
<strong>یافتهها:</strong> در بین کنشهای گفتاری آخرین خطبههای شهید مدنی کنش اظهاری با 57/72 درصد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. پس از آن کنش گفتارهای ترغیبی با 45/17 درصد در رتبه بعدی قرار دارد؛ البته در خطبه دوم دو برابر خطبه اول از کنشهای ترغیبی استفاده شده است. کنش عاطفی و اعلامی نیز به ترتیب با 03/8 و 93/1 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. این در حالی است که در خطبههای نماز جمعه ایشان هیچگونه کنش تعهدی دیده نمیشود.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که با توجه به فراوانی کنش اظهاری در بین کنشهای گفتاری شهید مدنی، قصد و هدف ایشان در جای جای هر دو خطبه، شرح و گزارش اقدامات منافقین بوده است. همچنین به نظر میرسد شهید مدنی سعی داشته تا با کنشهای غیرمستقیم ترغیبی، منافقان را از اقدامات تروریستی، قتل و کشتار مردم نهی کند. در ضمن با توجه به این که گفتارهای شهید مدنی بیشتر در جهت آگاهی سازی بوده تا دادن وعده و وعید، در نتیجه کنش تعهدی تقریباً هیچ جایگاهی در گفتاریهای ایشان نداشته است.https://rjir.basu.ac.ir/article_4454_30c1d6aecf8db5ec174d1976fc10455d.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-توسعه سواحل مکران؛ «ره یافتی نوین» درحکمرانی اسلامی ایران151169445510.22084/rjir.2021.25167.3407FAمحمدحسنرضویدانشجوی دکترا، مربی گروه معارف دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار0000-0003-3428-1675یعقوبتوکلیدانشیار گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی قمJournal Article20211121<strong>هدف:</strong> هدف پژوهش نشان دادن قابلیتهای بالای رشد و توسعه سواحل مکران است. اسناد بالادستی توسعه سواحل مکران نشان میدهد که با توجه به تحولات یک دهه اخیر در منطقه غرب آسیا و جنوب و شرق آسیا، ظرفیت توسعه سواحل مکران در راستای منافع ملی و فراملی در حوزههای گوناگون بهویژه اقتصاد مقاومتی و خنثیسازی تحریمها آشکار شده است. عمران و آبادانی منطقه مکران پیوندی محکم با منافع ملی در ابعاد سیاسی و اقتصادی و ارتقای منزلت ژئوپلیتکی ایران در ساختار جغرافیایی سیاسی نوپدید غرب آسیا دارد. تأکید مقام معظم رهبری بر مسئله آبادسازی سواحل مکران پیشران توسعه سواحل مکران و توجه مسئولان به منطقه مکران گردید. نگاه انتقادی این پژوهش به غفلت تاریخی و عدم بهرهوری شایسته از ظرفیتهای منطقه مکران در تأمین منافع ملی میباشد. بر این مبنا پرسش اصلی پژوهش حاضر این است: بستههای ظرفیتزا در توسعه سواحل، که عامل رویکرد نوین حکمرانی جمهوری اسلامی ایران به این منطقه شده، کدام هستند؟
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر اسنادپژوهی و استفاده از نظر نخبگان به منظور بررسی عامل چرخش نگرش حکمرانی از سیاست بری به بحری یا «راهبرد دریاگرایی» و واکاوی ماهیت و بستههای ظرفیتزای توسعه سواحل راهبردی مکران در راستای منافع ملی و فراملی در حوزههای گوناگون میباشد.
<strong>یافتهها:</strong> یافتههای پژوهش شامل<strong> </strong>شناسایی بستههای ظرفیتزای توسعه مکران و ارائه راهبردهای توسعه منطقهای آن است.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>نتایج پژوهش مشتمل بر بستههای ظرفیتی متنوع در قلمروهای جغرافیایی، سرمایهای و اقتصادی و نیز عامل نگرش نوین جمهوری اسلامی به توسعه این سواحل است.
https://rjir.basu.ac.ir/article_4455_f1e61d55a08021561a0c66df95b02da9.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهشنامه انقلاب اسلامی2251-8681114020211122-نقد و بررسی نظر و ادله آیتالله خویی در باب ولایت فقیه در عصر غیبت171188446810.22084/rjir.2021.24085.3314FAمیلادغلامیدانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)سید مجتبیعزیزیاستادیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)Journal Article20210419<strong>هدف:</strong> آیتالله خویی (1278-1371) از فقهای برجسته معاصر شیعه بود. ایشان بهعنوان یکی از اصلیترین قائلان به ولایت مقیده فقیه شناخته میشود. بررسی نظرات ایشان در مخالفت با ولایت مطلقه و اثبات ولایت مقیده میتواند برای شناخت اندیشه و استدلال قائلین به ولایت مقیده مفید باشد. هدف از این پژوهش بررسی و نقد نظر ایشان است.
<strong>روششناسی پژوهش:</strong> این پژوهش در تلاش است تا با استفاده از روش فقهی اصولی، پس از بررسی نظر و ادله آیتالله خویی در باب ولایت فقیه، به نقد ادله ایشان بپردازد. روش فقهی به معنای کاربست ادله چهارگانه قرآن، سنت، اجماع و عقل برای کشف یک حکم شرعی و یا سنجش نظر یک فقیه درباره آن حکم است.
<strong>یافتهها:</strong> آیتالله خویی در آثار با اشاره به این که ولایت فقیه (اعم از ولایت مطلقه و ولایت مقید به امور حسبیه) با ادله لفظی قابل اثبات نیست، ولایت مقیده فقیه در امور حسبه را با استناد به اصول عملیه اثبات میکند. این پژوهش نشان میدهد که استدلالهای ایشان مبتنی بر اصول عملیه برای اثبات ولایت مقیده فقیه صحیح و بهجا به نظر میرسد، اما انتقاداتی نیز به استدلالهای ایشان در نقد ولایت مطلقه و منحصر کردن استدلالهای ولایت فقیه به اصول عملیه وارد است.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>آیتالله خویی در بیان استدلالهای قائلان به ولایت مطلقه و نقد آنها دچار اشکالاتی شده است، همچنین تعارضات و ناهمخوانیهایی میان استدلالهای ایشان در بخشهای مختلف دیده میشود و میتوان بیان داشت که ادلهی او با نتیجهگیریهایش متناسب نیست.https://rjir.basu.ac.ir/article_4468_b273688968a941d49a2d79e09c5ac862.pdf