هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی و نقد دیدگاههای مدرنیتهستیزانه سیداحمدفردید به عنوان یکی از چهرههای مهم روشنفکری معاصر ایران است که درخصوص نسبت میان انقلاب اسلامی با مدرنیته براساس یک روایت هایدگری مطرح شده است. که در آن سعی شده تا تفسیر جدیدی از انقلاب اسلامی به عنوان یک تحول هستیشناختی در مواجهه با نیستانگاری مدرن ارائه شود. مسئله اصلی پژوهش این است که انقلاب اسلامی چه جایگاهی در اندیشه فردید داشت؟ و تحلیل فردید از انقلاب اسلامی تا چه اندازه با واقعیتهای تاریخی انقلاب و پس از آن همخوانی دارد؟
روششناسی پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی - انتقادی میخواهد ضمن تحلیل شاخصههای اصلی رویکرد هایدگری فردید در مواجهه با انقلاب اسلامی به ارزیابی و نقد سویههای انتقادی و ایجابی آن بپردازد.
یافتهها: توجه به کاستیهای تحلیل وی شامل توجه صرفش به سویههای ضدمدرن انقلاب اسلامی و عدم توجه به جنبههای مدرن در تکوین این پدیده و همچنین تاکید شدید به تقابل انقلاب با ارزشهای مدرن و نادیدهانگاری نقش و سهم سایر عوامل در شکلگیری و تکوین انقلاب از مهمترین یافتههای این پژوهش است.
نتیجهگیری: نتیجه کلی این پژوهش نشانگر آن است که نظریه هایدگری فردید درخصوص انقلاب اسلامی ضمن ارائه رویکرد و چشماندازی هستیشناختی به مطالعه انقلاب اسلامی ایران قادر به ترسیم سیمای کاملی از انقلاب اسلامی با توجه به ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن نیست و صرفاً سعی دارد تا با پررنگ کردن جنبههای ضدمدرن انقلاب برخی از ابعاد دیگر آن را نادیده بگیرد.