از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، ایران مهمترین چالش در سیاست خارجی آمریکا شده است،که روزبه روز مواجهه و مهار آن برای آمریکا دشوارتر میشود. در واقع، چگونگی تعامل با ایران در سه دهه گذشته یکی از اصلیترین آزمونهای رؤسای جمهور آمریکا بوده است.در این پژوهش ما به دنبال بررسی سیاست خارجی اوباما در مورد مسئله هستهای ایران هستیم. مقاله حاضر درصدد پاسخ گویی به این سؤال است که سیاست خارجی اوباما نسبت به برنامه هستهای ایران در دوره 4 ساله ریاست جمهوری او چگونه بوده است؟ به عبارت دیگر دیدگاهها و رویکردهایی که در زمان ریاست جمهوری اوباما در قبال برنامه هستهای ایران وجود داشته، تداوم سیاستهای گذشته بوده و یا در حال تغییر است؟ برای پاسخ دادن به این سؤالات تلاش شده تا با بهرهگیری از تئوری جیمز روزنا به تبیین سیاست خارجی اوباما پرداخته شود. چهارچوب روزنا این امکان را به صورت روشمند به ما میدهد تا مجموعهای از متغیرها را در سه سطح فردی، ملی و بینالمللی اعم از مادی و معنایی بتوان برای تحلیل سیاست خارجی امریکا و مسئله هستهای ایران مورد بررسی قرار دهیم. نتایج این تحقیق نشان داد که اوباما نیز بهرغم شعارهایی که مبنی بر تغییر داده بود، هیچ گونه تغییری را در روند مقابله با انقلاب اسلامی ایران ایجاد نکرده و به همان سیاستهای رؤسای جمهور گذشته ادامه داده است.
عبداله, عبدالمطلب, & اسماعیلی, مصطفی. (1392). راهبرد سیاست خارجی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران: تداوم یا تغییر؟!. پژوهشنامه انقلاب اسلامی, 3(7), 103-123.
MLA
عبدالمطلب عبداله; مصطفی اسماعیلی. "راهبرد سیاست خارجی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران: تداوم یا تغییر؟!". پژوهشنامه انقلاب اسلامی, 3, 7, 1392, 103-123.
HARVARD
عبداله, عبدالمطلب, اسماعیلی, مصطفی. (1392). 'راهبرد سیاست خارجی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران: تداوم یا تغییر؟!', پژوهشنامه انقلاب اسلامی, 3(7), pp. 103-123.
VANCOUVER
عبداله, عبدالمطلب, اسماعیلی, مصطفی. راهبرد سیاست خارجی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران: تداوم یا تغییر؟!. پژوهشنامه انقلاب اسلامی, 1392; 3(7): 103-123.